سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حجت قاسم خانی

     از مهمترین عواملی که سقوط بشر را در پی دارد غفلت است، غفلت که در لسان ائمه به عنوان چرک جان و روح مطرح شده است، همچون پرده ای میان انسان و حقیقت، باعث نزول انسان به اسفل السافلین می شود ، گنهکارانی را می بینیم که علمی به حرمت و دورکنندگی گناه خود از خداوند متعال دارند، اما به علت غفلت در گناهان فرو می روند و در لحظه گناه معلومات خود را فراموش می کنند یا مهمل می انگارند، برای این است که می بینیم در کلمات عرفا یقظه (بیداری) به عنوان اولین منزل سلوک معرفی شده است. پس زودودن پرده غفلت و رسیدن به مقام یقظه در سعادت انسان بسیار مهم است. از مهمترین عواملی که به این امر کمک می کند مسأله یاد قیامت است.ائمه اطهار (ع) و علما اخلاق پیوسته به شاگردان خود توصیه می کردند که از یاد مرگ و معاد غفلت نکنند و در جای جای زندگی خود همواره به یاد قیامت بودند . امیر مؤمنان علی (ع) فرمود:«طوبی لِمَن ذَکَرَ المَعادَ فَاستَکثَرَ مِن الزّادِ» یعنی خوشا به حال کسی که معاد را یاد کند و برای آن بر زاد و توشه اش بیفزاید. امام حسن مجتبی (ع) وقتی که به یاد مرگ ، به یاد قیامت ، به یاد عبور از پل صراط و به یاد عرضه شدن به پیشگاه خدا در قیامت می افتاد ، گریه می کرد ، تا آنجا که آهی جانسوز می کشید و مدهوش بر زمین می افتاد ، بسیار مضطرب و پریشان می شدو با حالی خاص از درگاه الهی طلب بهشت می نموده و از آتش دوزخ به سوی خدا پناه می برد .

   امامان (ع)هنگام تلاوت قرآن وقتی که به آیات رحمت و به آیات عذاب آخرت می رسیدند، حالت ویژه ای می یافتند، گویی خود را در قیامت می دیدند. امام سجاد (ع) 20 یا 22 بار با یک شتر از مدینه به مکه برای انجام مراسم حج عمره رفت و برگشت .در این سفرها حدود 3200 فرسخ همدم آن شتر بود ، در این مدت با این که تازیانه دردستش بود، یک تازیانه آرام بر شتر نزد ، هر وقت می خواست شتر تند حرکت کند، تازیانه را بر بالای سر او در فضا حرکت می داد،به او عرض کردند : چرا تازیانه نمی زنی ؟ در پاسخ فرمود:«لو لا خَوفُ القصاص لَفَعلتُ»یعنی اگر ترس از قصاص روز قیامت نبود این کار را می کردم .

   در فصل تابستان سفره شام را نزد امام صادق (ع) آوردند، اندکی نان و کاسه ای آب گوشت در آن بود ، آب گوشت داغ بود ،وقتی که امام صادق (ع) لقمه نان را در میان آب گوشت نهاد و آن را داغ یافت ، دستش را کشید و به یاد آتش دوزخ افتاد و چندین بار گفت :«نستجیر بالله من النار نعوذ بالله من النار» پناهنده می شویم به خدا از آتش دوزخ ، پناه می بریم به خدا از آتش دوزخ و این سخن را آنقدر تکرار کرد تا آب گوشت خنک شد ، آن گاه فرمود : «ما توان تحمل داغی آب گوشت را نداریم ، پس چگونه بتوانیم آتش دوزخ را تحمل کنیم » .

   سلمان از نظر ایمان به مقامی رسید که ممتاز ترین درجه ایمان را کسب کرد ، از ویژگی های او این بود که بسیار در یاد معاد و حساب و کتاب روز قیامت بود. وقتی که سلمان وارد مدائن شد ، مردم استقبال کننده از وی خواستند که مقّر حکومت خود را در کاخ مدائن قرار دهد ، او این پیشنهاد را رد کرد و گفت: برای من حجره ای را در کنار بازار (در محل اجتماع توده مردم) قرار دهید ، تا در آن جا سکونت کنم و به تدبیر امور بپردازم . حجره ای ساده تعیین شد و او در آنجا سکونت کرد و در آنجا همچون دادگاه به امور مردم رسیدگی می کرد. روزی بر اثر بارندگی شدید ، رود دجله طغیان کرد وسیل آب به خانه ها جاری شد و بسیاری از باغ ها و خانه ها را ویران کرد ، حجره ساده سلمان نیز در طعمه سیل قرار گرفت، مردم سیل زده برای نجات خود و اموالشان تلاش می کردند ، سلمان که جز یک فرش ساده و یک عصا و آفتابه گلی و یک کاسه چیز دیگری نداشت، آن ها را برداشت و به بالای جای بلندی که آب آنجا را نمی گرفت رفت در حالی که می گفت: «هکَذا یَنجوا المُخَفَّفون یوم القیامة».سپس از این فرصت برای نصیحت مردم استفاده کرد و شعری به مضمون زیر را خواند:

 «ای کسی که در دنیا سکونت کرده ای ، آماده آخرت باش و در انتظار جدایی از دنیا باش و برای کوچ خود توشه فراهم کن که به زودی به وسیله کاروان های رونده به سوی مرگ روانه می شوی ، برای گناهان خود گریه کن و اشک هایت را از پرده چشم هایت بریز، ای کسی که فرصت وقت را تباه ساختی ، آیا از آن همه فنا شده ها به باقی مانده اندک عمرت ، خشنود هستی؟» 1

   بنابراین ما شیعیان و مسلمین که آن بزرگواران را الگوی خود در تمام مراحل زندگی قرار داده ایم به طریق اولی باید به فکر قیامت و حساب رسی اعمال و کردار و گفتار خود در این دنیا باشیم، تا در قیامت در محضر نورانی ایشان خجلت زده و نادم نباشیم و با اعمال خود مانع شفاعت ائمه اطهار نشویم، یاد قیامت باعث می شود تا ما همیشه و در همه حال به فکر زاد و توشه و راحله ای برای قیامت باشیم.



 1- محمدی اشتهاردی، محمد ،ده گردنه قیامت ، ناشر موعود اسلام ، چاپ اول ، بوشهر ،1382 ش ، ص 19.

 

 


[ دوشنبه 90/3/30 ] [ 12:47 عصر ] [ حجت قاسم خانی ]
درباره وبلاگ
لینک دوستان
چه انتظار عجیبی !!! تو در میان منتظران هم عزیز من چه غریبی عجیب تر آنکه چه آسان نبودنت شده عادت چه بی خیال نشستیم نه کوششی نه وفایی فقط نشسته و گفتیم خدا کند که بیایی
موضوعات وب
امکانات وب
بازدید امروز: 55
بازدید دیروز: 10
کل بازدیدها: 128369